چشم براه روزها رفت و نیاورد کس از تو خبری نه پرستو نه کبوتر و نه پیغام بری به امیدی که رساند به من از توخبری چشم و دل دوخته ام بر لب هر رهگذری چه بگویم که پس از تو چه فراوان خوردم غم دلها، که نخوردی و از آن، بی خبری سر به زیرم نه از آنروی که افتاده شدم بل از آنروی که از ّرد تو جویم اثری مانده ام چشم براه تو در آغوش خزان تا مگر باد رساند به من از تو خبری در هراسم پس ازین فاصله، وصلی نبرم نبرم عاقبت از صبر و سکوتم ثمری با دلم عهد نبستم که ز یادت ببرم تو چنان باش که این نکته ز یادت نبری می دانی بعضی ها را هرچه بخوانی .... خسته نمیشوی...! بعضی ها را هر چه گوش دهی... عادت نمی شوند...! بعضی ها هر چه تکرار شوند... باز بکرند ودست نخورده....! دیده ای......!؟؟؟ شنیده ای....؟!!؟ بعضی ها بینهایت اند....مثل ...تو...! من میمیرم برای مخاطبان خاصم!! تو همیشهههههههه خاصی! کاش میشد یه روزی متوجه میشدی قهر میکنم تا دستم رو محکمتر بگیری.... و بلندتر بگی بمون...نرو..... نه شونه هات رو بالا بندازی و بگی هر طور راحتی...... سلام..... خداحافظ..... کدومو کی گفتی...... هنوز مات جفتشم......... وااااااااااای که ادم اگر از سنگ هم باشه کم میاره!!! اخه تا چه حد بی معرفتی؟؟ تاچه قدر نسیان؟ تا چه قدر تقصیر من بود تقصیر تو بود؟ که دنیایم این قدر بی تو هیچ است؟؟! بین این همه ادم برفی که دلشان یخ زده چه طور خودم را به تو برسانم (این اپ مخاطبان خاص دارد...) گذشته هایی که حالمان را گرفته است... آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم ... و حال هم ،حالمان را به هم میزند... چه زندگی شیرینی...!!
Khodaya mishavad estefa daham ?
Kam avardam....? EEeh khoda
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |