• وبلاگ : حيران
  • يادداشت : واااااييييييييييي نبايد مي گفتم؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
    • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عطي 


    خسته ام...خسته ام...

    افسرده ام....افسرده......

    پاسخ

    عطيههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههنهههههههههههههههههههههههههههههههههاصلا نيايد خسته بااشي!!اصلاااااااااااااااااااااااااااااااااااافسردگي معناااااااااااااااااااا ندارد!وقتي كسي هست كه اين قدر دوست داره!!:))))))بخند بخند دنيا داره عكس ميگيره!
    + مهلا 

    باز مي نويسم تا دل اين بلور شکسته جاني بگيرد با يادت ، باشد که لحظه هايم پر شده از درد ، باشد که آتشم ميزند اين شبهاي سرد ، باشد در ميان سيل غمها شدم يک قرباني ، باشد که دارم ميسوزم مانند شمع به تنهايي

    آپم گلم

    پاسخ

    نبينم اين قدر تلخ بنويسي!!!
    + *ستاره * 

    عيدانه

    چند روز ديگه بهار مياد و همه‌چيز رو تازه مي‌کنه،
    سال رو، ماه رو

    روزها رو، هوا رو، طبيعت رو، ولي فقط يک چيز کهنه
    ميشه که به

    همه اون تاز‌گي مي‌ارزه، «دوستيمون»!..پيشاپيش عيدتون مبارک

    پاسخ

    عيد تو هم مبااااااااااااااااااارك!عزيزم
    + مهلا 
    بادلم عهدنبستم که زيادت ببرم...توچنان باش که اين نکته ز يادت نبري...!
    پاسخ

    اره؟؟
    + فلفل نمكي 
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    تو چنان باش که اين نکته ز يادت نبري
    پاسخ

    من از ياد نمي برم!!
    + سميرا 
    الان يه هفته اشه عزيز دل عمه ...
    پاسخ

    وااااااااااااااااااااااااااااي عمه عمه عمه عمه !!!!!!!!!!عااااااااااااااااشقتمپس عکسش چي؟؟؟؟من ميخوام ببينمش!!!عمههههههههههههههه:))))
    + سميرا 
    چي رو نبايد مي گفتي ؟؟؟؟
    پاسخ

    همون که نوشتم!!!!
    + سميرا 

    فهميدي آقا ارميامون بالاخره به دنيا اومد ...

    بگو کي ؟؟؟
    اونم وقتي که من تو قطار بودم داشتم مي رفتم جنوب ....

    پاسخ

    واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااي عزيزم پسره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اسمش ارميا است؟؟؟؟؟مبااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارکه عمه جوني