سلامی به دوستی خاله خرسه!! مگر میشود ان ساندویچ مرغ وپیاز وجعفری را در حیاط در روز معارفه فراموش کرد! مگر میشود ان مانتوی سورمه ای با بلوز زیرش را فراموش کرد! یا ان کفش همیشه گشادش را؟ مگر میشود روز اول مهر پارسال را فراموش کرد؟ مگر میشود ان عکس یادگاری (روی سکوی بغل کتابخونه)که دسته جمعی گرفتیم را فراموش کرد!!؟ فکر نکنم در البوم سال دیگر جای من خالی باشد چون اون قدر ورودی امده که حتی جای برای بقیه نیز کم باشد.! مگر میشودفراموش کرد... عطیه فرجی را؟! وخنده هایی که نشان از اشتباه خواندن معلمان پشت سر هم بود ونقطه ی کسایی فر! مگر میشود روز رای گیری وشورا را فراموش کرد؟ مگر میشودتکرار اسم مدرسه های مختلف در ساعت هروز مهر را فراموش کرد؟ مگر میشود پاک کردن لپه وبرنج را در روز عاشورا فراومش کرد؟؟ مگر میشود هر روز ماندن برای تئاتر را فراموش کرد!! ویا اجرا های به ان قشنگی!؟ مگر میشود اردو کرج را فراموش کرد یا ان اش تند خانوم زرگر وظرف های روانه ی سطل را!؟ یا فوتبال بارسلونا وتخمه های شبانه در کرج را؟ مگر میشود صدای کبدی کبدی ها در ذهن پاک شوند یا پارگی شلوار ها را فراموش کرد؟ نمیدانم چرا دلم نمی خواهد از جنوب حرف بزنم ! چون دلم نمی خواهددر قطار سال بعدش نباشم! و این همه مگر ،مگر در ذهن جای میشود! وهمیشه در یادم خواهد ماند چرت های زنگ اخر را نمیدانم دلم چه گیری داده که فراموش کردنم! یا نکردنم را به رخ بکشد!؟ شاید در پس دلتنگی شاید به خاطر بی وفایی بعضی ها!؟ و توجیه یاد نکردن ها!؟ مشنو که مرا ازتو صبوری باشد/یا طاقت دوستی و دوری باشد/ لیکن چه کنم گر نکنم صبر وشکیب؟/خرسندی عاشقان ضروری باشد! نظری که هیچ وقت رو در رو به شما چند نفر نگفتم! یادگاری من برای تو... برای عطیه عزیزم:) وقت رفتم نمیخوام ببینمت/می دونم ببینمت کم میارم وقت رفتن نباید گریه کنی/این جوری دلم واست صبر نداره.... این اولین باره..... دلم داره...... میگه اره....... دوست داره..... گرفتاره..... بگو اره..... که بیچاره.... دوست داره.... بگو اره..... با یه قلب.... دیگه تیکه وپاره.... برای نجمه گلم:) جز نقش تو در نظر نیامد ما را/جز کوی تو رهگذر نیامد مارا/ خواب ارچه خوش امد همه را در عهدت/حقا که به چشم در نیامد ما را/ و یه کم حرف دلم : روی در ودیوار این شهر .... همش از تو یادگاره..... توی این کوچه تاریک منو تنها نمیذاره.... یاد حرفای قشنگت ،که توی قلبم لونه میکرد.. دل من هوا تو کرده پس کجایی نازنینم....؟ کاشکی بودی می دیدی بی تو من تنها ترینم! یه راز برای سمیرا ی مهربانم:) ای خدا هیچکی واسم نموند... هرکی رسید یه گوشه از دل رو شوزوند... ای خداتنهام ... منو هیچ کس واسه خودم نخواست.... نخواست.... و این هم: به من بگو کجا به خنده میرسیم؟ حالا که زندگی تکرار ماتمه... همه ی هراس من از اینکه چرا هنوز توی نگات یه بغض مبهمه... بگو کجا به خنده میرسیم؟ وهرچه گویم کم گفتم دوستون دارم این ها را نوشتم تا بدانی اند این دل چه گذشت من فراموشت نمیکنم!! دوستم.... با توام!.... با تو که سال بعدی دوباره این ها را خواهی دید!:) واین اپ مخطبان خاصی دارد!!! چه نامشان امده باشد وچه قطعا نیامده باشد!! دوستتون دارم همین عزت زیاد مهر خوش بگذره!:) 
| قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |
درباره سایت
من نه شاعرم نه نویسنده . . . چشمانـــت خودشان غزل می سرایند لبخنـــدت خودش واژه ها را به رقـــص وامیدارند . . . من فقــــط از رویــشان مینویسم . . .
منوی سایت
آرشیو سایت
پیوند ها
اختصاصی ویژه
طراح قالب
امکانات سایت