سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حیران

وای که چقدر دلم تنگ شده.

دلم برااای مسافرت های مدرسه.جنوب بردن.

دلم برای همه تنگ شده حتی سوسک های دستشویی

دیگه ببن چه اوضاعی شده!!؟؟

وااااای که چقدر دلم برای دوستای صمیمی ام تنگ شده.

کاشکی قدرشون رو میدونستم.

کاشکی

می دونستم یه روزی یه جای همه پشیمون میشن

از کارایی که میکنن. از کارای الکیشون

واااای که چند ساله دیگه هممون دیدنی شدیم.

چه قدر به نظرمون بعضی کارا مون احمقانه میاد.

خوش به حال کسی که حواسش توی این امتحان به خودش بوده. واز برگه بغلی کپ نمیزده.

خوش به حال کسی که رفیق نیمه راه نبودن.

واای که بهترین سال زندگیم تا حالا را هنمایی بوده میگفتن خلیی خوبه ولی من باور نکردم

اخه یه دنده ای هم حدی داره.

واای که چه راحت خاطره ها جون مگیرن

وای سمای من .

سمای اسمونی

سمای ستودنی

 

وای که وقتی یاد سفر اصفهان میافتم چهارستون بدنم میلرزه.وای

که چه قدر خوش گذشت.

گذاشتن ناظم منظبت پشت در اسانسور .

وشکستن کاسه کوزه ها در سرما چند نفر.

وای که چه قدر خوش گذشت سفر تبریز.

 وای که چه خاطره ها تو کوپه داشتیم.

وای که چقدر خندیدم.میونی چند وقته اون طوری نخندیدم.

اشکم هم در می اومد.

به قول غزاله وسما :سوده داری گریه میکنی یا میخندی!!؟؟

وای غزاله

غزاله ی من

غزاله ای که در طلوع تنها شدی

وااااااای که خدا میودنه چه قدر دوست دارم.

واما فرهنگ..

اون قدر تعدادشون بالا رفت.اما همه شون توی جنوب نبودن که بخوام یه عکس دسته جمعی شون رو بذارم.

عکس یادگاری ایشالله سال بعد.

امید وارم ناراحتتون نکرده باشم.

عطیه

فاطمه

توی کلمه ها جا نمیشن. یعنی اون قدر بزرگن که ....

 

نمیدونم چرا این جمله باورم نمیشه!!؟؟:گریه‌آور

هر دلبستنی یه دل کندنی داره!!!؟؟

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/5/5ساعت 9:59 عصر توسط سوتی یا قوتی نظرات ( ) |

<      1   2      


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


کد موسیقی برای وبلاگ