اخه چرا تو به اين نظرات من توجهي نداري....جواب همرو مي دي فقط مارو يادت مي ره..
اخه اين درسته....
ستوده جوووووووووووووووووووووووووووون
آنان که ز ما دور ولي در دل و جانند بسيار گرامي تر از آنند که دانند
و فکر کنند و به نظر بياد ... بسيار بسيار گرامي ترند
بسيار جايشان خاليست ... بسيار دلتنگشانيم ... بسيار قلبمان درد ميکند... بسياااااااااااااار
ستوده چيزي نمي تونم بگم فقط ميگم
دلم براي با تو بودن تنگ شده ..کاشکي بودي و سرمو رو شونت مي زاشتم و با هم گريه ميکردم....نمي دونم کسي هست که دلش به اندازه سحر باشه .... و دل درياي سحر جا براي همه داره شايد من با تو خيلي صميمي نبودم اما به اندازه صميمي ترين دوستت دوست دارم ...نمي تونم با چه کلماتي غم هامو به زبون بيارم..شايد من براي هيچکس مهم نباشم...اما همه براي سحر مهمند و براي دوري تک تکشون اشک ها مو قرباني ميکنم...بهترينم...چيزي نمي توانم به زبان بياورم ..تو اينو هيچ وقت نمي فهمي که دل سحر چقدر درياست..و چه درياي طوفاني داره .....
نمي دوني دل سحر چقدر برات تنگه...
اگه از بچه ها بپرسي ميگن چقدر گفتم ستوده ستوده....
دلم برات تنگيده!!!!!!!به خدا راس ميگم...دلم ميخواد همه ي بچه جديدا رو بدمو با تو بودن عوض کنم...
ستوده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
به خدا تو سرويس که نشستم مي خواستم زار بزنم باورت ميشه؟؟سرويس امثال من عين پارسالمونه يکي دوم طبا يکي سوم جديد نيلو و دو تا اول من و تو...حالام همونجوري من شدم طبا و بقيه جاي ما...با اقاي مير محمدي نيستم با طبام نيستم....من جلو نشستم ...تمام راهو تو آينه نگاه کردم...به ياد تو...تو نمي فهمي ..تو نمي فهمي که چقدر دلم شيکسته..از اين دنيا..که انقدر نامعرفته...کاش دنيا به اخر ميرسيدو ما دوباره کنار هم بوديم...ستوده به خدا اشک تو چشمام جمع شده بود خيلي جلو خودمو گرفتم تا گريه نکنم....به خدا فقط به خاطر اون اولا و سوميه گريه نکردم اگه خودي بود ميزدم زير گريه اونجا گريه نکردم ولي حالا دارم گريه ميکنم ..که چقدر قدر نشناس بودم.......واي ستوده چقدر دلم گرفت وقتي سر کلاس نشستيمو ...تو نبودي....اخه چرا؟؟؟..چرا؟؟ستوده من فقط تو رو ميخوام ...هيچ وقت نمي توني درک کني که چقدر من دلم تنگيده واسه يه لحظه با تو بودن تو...ستوده!!!!!!!!!!ميدونم حرفام بيشتر تو رو مي رنجونه...واييييييي کاشکي ما از اول با هم نبوديم تا بخواد اين روز جدايي رو برامون بياره...نمي تونم ديگه بنويسم فقط مي خوام گريه کنم...تا شب که از خستگي بيفتم رو تختو غش کنم از تنهايي....
soOoOotoOoOode khanom ba ma ghari???Dge yadi ze ma nemikini!
vali
garche ma ra nakonad dost be peighami yad
chater e dost aziz ast khoda yarash bad
سلام سلام....
بابا به اين سحر بيچاره سر بزنيد مرد از بي کامنتي...
اين همه من اوومدم تو وبت و زياد به عنوانت توجه نکردم..ديدمش..خواندمش..ولي توجهي بهش نکردم و سرسري ازش گذشتم..امروز که داشتم زير چشمي نگاهش مي کردم تازه معنيش را از ته قلبم احساس کردم..تورا نمي دانم چرا اين عنوان را گذاشتي ولي مي دانم من چرا امروز اين عنوان را نگاه کردم..
(حسابي حيروون و سرگردون شدم.....)
واقعا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برو بابا خالي بنديه ...
من اون خوابه که يه دفعه واست تعريف کردم رو ديدم ساعتا 10 صبح قبل از اينکه بيدار بشم بود ... من تعبيرشو مي خوام ... ولي ميدونم هيچ وقت اون اتفاقي که تو خواب ديدم نمي افته ... يني مطمئنم ... چرا مردم و سر کار ميذاري هان ؟؟؟ چرا با احساسات مردم بازي مي کني ؟؟؟ خجالت نمي کشي نه ؟؟؟
پس اگه اينجوريه کلا 24 ساعته بگيريم بخوابيم بلکه ارزوهامونو تو خواب بينيم تا شايد اين خوابمون تعبيرش کنه...
ولي امان از کابوس ها...وقتي بيان مثل بختک ميان تو جوون ادم ول کن هم نيستن
اااااااااااااااا...
خوابم عجب چيزيه هااااااااااااااااااااا...