• وبلاگ : حيران
  • يادداشت : حيوني تازگي ادم شده بود
  • نظرات : 15 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نترس ... قابش کرده ام گذاشته ام آن بالا ... بالاترين نقطه روز يک بار هم دستمال ياد آوري را رويش ميکشم که مبادا گرد فراموش آنقدر رويش بشيند تا گمش کند ... مگر مي شود يادم برود ... من يادم برود چشم هايم يادشان نمي رود آن نگاه ها را ... آن اشک ها را که آن روز روي شانه ي چه کسي ريخته شدند ... همان روز ... اردوي کرج ... راهرو ... جلوي در ... من ... تو ... و آن بغضي که خيلي وقت بود مي خواست بشکند ...
    پاسخ

    خوشحااااااااالم .كه شكست. اميد وارم هيچ وقت به اين سنگيني نشوي.