• وبلاگ : حيران
  • يادداشت : عجب رسميه
  • نظرات : 3 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    منم حرف عطيه رو تکرار ميکنم ... در نوميدي بسي اوميد است پايان شب سيه سپيد است ... رنگ اميد رو بريز رو همه چيز بذار رنگ همه چيز همون رنگ اميد شه ... کم کم اميد به خورد همه چيز ميره ... اون قد که تو اعماقشون نفوذ ميکنه ... اول از همه رنگ اميد رو روي دلت بريز ... نذار نااميدي رنگشو سياه کنه ... دل اون ستوده اي که من ميشناختم روشن تر از اين حرفا بود ... اون ستوده هم نرفته ... مطمئنم ... فقط خودشو لابه لاي اين ستوده ي جديد قايم کرده ... اما من پيش دستي کردم ستوده خانم ... سک سک ... بازي قايم موشک تموم شد ... بيا بيرون از تو لاک خودت ... اوني که تو پيله ي خودشه من نيستم ستوده اس ...

    پاسخ

    ستوده نه ناراحته .نه تو لاکشه. خوش حاالللللللللله مثلا تولدشه. داره مي ره مسافرت.همين